شناخت تیزهوشی
- شناخت تیزهوشی
- نویسنده: محمد ضیایی موید
- بازدیدکننده: 33
- تعداد نظرات: 0
- امتیاز:

از نظر بعضی معلمان دو اصطلاح «هوش» و «استعداد» کمی مبهم به نظر میرسند. آیا اگر در مورد دانشآموزان «تیزهوش» صحبت میکنیم، به معنای آن است که بعضی دانشآموزان تیزهوش نیستند؟ آیا این نشان میدهد که برخی دانشآموزان از «ارزش[1]» کمتری نسبت به بقیه برخوردارند؟ آیا تمام دانشآموزان به نحوی تیزهوش نیستند؟
بیایید نگاه دقیقتری به این موضوع داشته باشیم. در ابتدا به موضوع ارزش میپردازیم. شناسایی یک دانشآموز به عنوان تیزهوش به معنای آن نیست که او ارزش بیشتری نسبت به دانشآموزان دیگر دارد، همانطور که شناسایی یک دانشآموز که از نظر تکاملی یا جسمانی ناتوان است به معنای ارزش کمتر او نسبت به بقیه نیست. شناسایی دانشآموزی که ویژگیهای یادگیری بسیار متفاوتی نسبت به اکثر همکلاسیهایش دارد نه فقط مسئله بسیار ارزشمندی است، بلکه بسیار ضروری میباشد. دانشآموزان تیزهوش و دانشآموزان دچار ناتوانی رشدی، دارای نیازهای یادگیری متفاوتی نسبت به بیشتر همکلاسیهایشان هستند و معلمان باید به این نیازها پاسخ دهند. كمك به این دانشآموزان یك امتیاز یا انتخاب اضافی نیست، بلكه یك تعهد حرفهای است.
آیا هر شخص هوش خاصی دارد؟ معلمانی که چنین ادعایی دارند احتمالاً هوش را با نقاط قوت شخصی اشتباه گرفتهاند. هر فرد نقطه قوت خاصی دارد، کاری که بهتر از بقیۀ کارها انجام میدهد. تواناییها و نقاط قوت شخصی ما جایگاه بالایی در گستره تواناییهای شخصی ما دارد. هر کدام از ما نقاط ضعفی هم داریم که در مرتبه نسبتاً پایینی قرار میگیرند. ما نقاط ضعف شخصی را با ناتوانی اشتباه نمیگیریم. به همین صورت نیز نباید نقاط قوت شخصی را با هوش اشتباه بگیریم.
ماهیت تیزهوشی، رشد پیشرفته فرد است. دانشآموزان تیزهوش این ظرفیت و قابلیت را دارند که عملکردی در سطوحی بسیار فراتر از سطح مورد انتظار سن خود داشته باشند. یک دانشآموز میتواند از لحاظ فکری یا خلاقیت باهوش باشد، در حالی که دیگری از لحاظ جسمی ویژه باشد. «هوش» به معنای داشتن توانایی بسیار فراتر از متوسط است.
سارا در سال دوم درس میخواند. سطح مهارت زبان او به طور قابل ملاحظهای پایینتر از همکلاسیهایش است و در این زمینه پشتیبانی آموزشی دریافت میکند. توانایی او در ریاضی، برای سن او در سطح بالاتری است. با این حال، برای اینکه بتوانیم سارا را در درس ریاضی باهوش در نظر بگیریم، او باید توانایی انجام ریاضی در سطحی کمی بیشتر از همسالان خود را داشته باشد و سارا این توانایی را ندارد. با اینکه او در درس ریاضی سال دوم موفق است، توانایی او در ریاضی بیشتر از پایه تحصیلیاش گسترش پیدا نکرده است. توانایی و نقطه قوت شخصی او درس ریاضی است اما از نظر ریاضیات تیزهوش نیست. سارا در برنامه درسی ریاضی دوم عملکرد خوبی دارد. این برنامه درسی متناسب با سطح توانایی او در درس ریاضی و آمادگیاش میباشد. با این حال، اگر سارا دارای استعداد درخشان در درس ریاضی بود، برنامه درسی که برای همسالان او طراحی شده است، کاملاً متناسب نیازهای آموزشی او نبود و او به مطالب آموزشی بیشتری نیاز پیدا میکرد: یک برنامه درسی برای ریاضی که به صورت قابل ملاحظهای از لحاظ سطح، سرعت تدریس، محتوا و مقدار پیچیدگی کاملاً متفاوت باشد.
مدل هوش و استعداد گانیه[2]
تا اوایل دهه 1980، تعاریف تیزهوشی و استعداد که در استرالیا استفاده میشد، عملکردگرا[3] بود و کودکان و نوجوانانی که به عنوان تیزهوش شناخته میشدند معمولاً دانشآموزان موفق و باانگیزهای بودند که به موفقیت زیادی دست پیدا کرده بودند. متأسفانه، این تعاریف نسبتاً کلیشهای، کودکان تیزهوشی که به دلایل مختلف هنوز قادر به تبدیل قابلیتهایشان به موفقیت و نتیجه نبودند را نادیده میگرفت. در اوایل سال 1988، تحقیق و بررسی سراسری در کارگروه ملی تشخیص و آموزش کودکان تیزهوش[4]، صورت گرفت كه گروههایی از دانشآموزان تیزهوش را شناسایی کرد که در معرض خطر عدم توجه كافی قرار داشتند:
- دانشآموزان تیزهوش با خاستگاه اقتصادی نامناسب یا مناطق دورافتاده؛
- دانشآموزانی از فرهنگهای مختلف که انگلیسی را به عنوان زبان دوم میآموختند؛
- دانشآموزان تیزهوش دارای ناتوانی یادگیری؛
- دانشآموزان تیزهوش با معلولیت جسمی؛ برای مثال، دانشآموزان تیزهوش دارای اختلالات بینایی یا شنوایی؛
- دانشآموزان تیزهوش با علاقۀ کم نسبت به یادگیری برنامۀ درسی تکراری و بدون چالش؛
- دانشآموزان تیزهوشی که برای پذیرفته شدن در میان همسالان خود، به عمد تواناییهای خود را پنهان میکنند.
در سال 2001، بررسی دوم همان کارگروه گزارش داد که در 13 سال گذشته شرایط تغییر ناچیزی داشته است! تعاریف مبتنی بر عملکرد، برای دانشآموزانی که به هر دلیل در سطح توانایی خود نبودند، مناسب نبود. مدلی برای مفهوم تیزهوشی که این مسئله را شناسایی میكند و برای آن راهكار ارائه میدهد، توسط روانشناسی کانادایی- فرانسوی به نام گانیه طراحی شده است. در طول 10 سال گذشته، تعریف گانیه دیدگاه استرالیاییها در مورد تواناییهای بالا و تبدیل آن به موفقیت ویژه را تحت تأثیر قرار داده است. مدل گانیه به ما در مورد هوشهای پنهان هشدار میدهد. مدل افتراقی هوش و استعداد برای تبیین همین تفاوت مشهود بین توانایی بالقوه و بالفعل افراد ارائه شده است:

- تیزهوشی، ناظر به تواناییهای طبیعی ویژه است که حداقل فرد را در یک حوزه در میان 10 درصد افراد توانمند آن موضوع قرار دهد.
- استعداد، ناظر به توانمندی فرد حداقل در یک حوزه است که به صورت نظاممند رشد یافته و او را در میان 10 درصد افراد برتر در آن زمینه قرار داده است.
این دو تعریف نشان میدهد که دو مفهوم هوش و استعداد از دو نظر شبیه یکدیگر هستند: نخست اینکه هر دو ناظر بر تواناییهای انسان هستند؛ و دوم اینکه هر دو هنجاری هستند و ناظر بر بیشتر بودن توانمندی فرد نسبت به میانگین و هنجار همانندهای او میباشند (10 درصد بالا). شاید به همین خاطر است که بسیاری از محققان این دو را یکسان در نظر میگیرند. بدین ترتیب رشد استعداد (D) به معنای فرایند تبدیل تواناییهای بالقوه به توانایی بالفعل است؛ تبدیل هوش (G) به استعداد (T). مدل افتراقی هوش و استعداد که در شکل صفحه بعد نمای کامل آن را مشاهده میکنید، شامل این سه جزء و دو سری عوامل اثرگذار درونفردی (I) و محیطی (E) است. در ادامه، علاوه بر توضیح این پنج عامل، به موضوع شانس نیز اشاره خواهیم کرد.
الف- هوشها
همانطور که در شکل صفحه بعد مشاهده میکنید، هوشها به دو گروه ذهنی و جسمی تقسیم شدهاند. این تواناییهای طبیعی، ذاتی نیستند و در تمام طول زندگی رشد میکنند اما روال اصلی آن در طی گذران زندگی عادی و توسط بخشی از ژنتیک کنترل میشود. این رشد سریع باعث ایجاد تفاوتهای فردی در فرایند رشد نظاممند صلاحیتها میشود. میتوان بسیاری از این تواناییهای فردی را در کارهای روزانۀ کودکان داخل و بیرون از مدرسه مشاهده کرد.
- توانایی هوش فکری (GI) خودش را در یادگیری خواندن و صحبت کردن به یک زبان خارجی یا درک مفاهیم جدید ریاضی نشان میدهد.
- هوش خلاقانه (GS) شامل نوشتن یک داستان کوتاه، سرودن یک شعر یا ترانه، کشیدن یک طرح جذاب و حتی بازی با تکههای لگو میشود.
- هوش اجتماعی (GP) نیز در تعامل روزانۀ کودکان با همکلاسیها، معلمان و والدین آشکار میشود.
- هوش ادراكی (GM) هم در حیاط مدرسه و زمین بازی مشخص میشود.

هوشها در کودکان بهتر آشکار میشوند؛ چرا که بچهها کمتر تحت آموزش نظاممند قرار گرفتهاند و هر چقدر این آموزشها بیشتر شوند، فرایند انتقال به استعدادی خاص تسریع میشود. البته هرگاه فرصتهای طبیعی و پیچیدۀ جدیدی در برابر افراد قرار بگیرد، هوشها خودشان را نشان میدهند. هر چقدر سرعت یادگیری افراد در این موقعیتها بیشتر باشد، نشان میدهد که هوش بیشتری در آن زمینه دارند.
ب- استعدادها
شش حوزه از استعدادها مطابق دستهبندی شغلی- شخصیتی جان هالند در نظر گرفته شده است: واقعگرا، جستوجوگر، هنری، اجتماعی، متهوّر و قراردادی. هر کدام نیز شامل شش حوزۀ شغلی جزئیتر میشوند. مطابق مدل افتراقی، سه حوزۀ علوم، بازی و ورزش نیز جدا شدهاند. بسیاری از این استعدادها بهراحتی قابل اندازهگیری هستند و تنها کافی است عملکرد افراد را بسنجیم. تستها و آزمونهای متداول نیز همین کار را انجام میدهند. کلاً در این الگو تشخیص استعدادهای هر شغل و حرفه چندان کار سختی نیست!
پ- فرایند رشد استعداد
این فرایند با شناسایی و قرار گرفتن یک کودک، نوجوان یا بزرگسال در برنامۀ پرورش استعداد آغاز میشود و شامل سه قسمت است: فعالیتها، پیشرفتها و سرمایهگذاریها. هر برنامه شامل محتوا و فعالیتهایی است که برای پرورش استعداد فرد فراهم آمده است. اغلب این آموزشها در محیطی خاص مانند کلاس درس یا زمین ورزش اتفاق میافتد اما میتواند در محیطهای برنامهریزی نشده نیز واقع شود. قسمت سرمایهگذاری نیز ناظر به تأمین مالی، زمانی و روانی همین فرایند است اما مهم این است که متوجه باشیم دستیابی فرد به بهترین رشد استعداد، همواره از پیمودن گامهای کوچک پیشرفت میگذرد. این گامها باید توسط خود فرد یا مربی او رصد و علامتگذاری شود تا بتوان روند رشد استعداد را شناسایی، ارزیابی و در صورت نیاز اصلاح کرد.
ت- عوامل اثرگذار درونفردی
عوامل شخصیتی درونی دانشآموزان بر روند یادگیری آنها تأثیر میگذارد. انگیزه و پشتکار نیز برای موفقیت اساسی است. گانیه تأكید میکند که متأسفانه بیشتر دانشآموزان تیزهوش، مدرسه را جذاب نمیبینند اما اگر قرار باشد به عنوان یک استعداد درخشان رشد کنند این انگیزه برای دستیابی آنها به پتانسیل خود ضروری است. آنها باید انگیزه برای شروع، انگیزه برای تلاش و تقلا و انگیزه برای پشتکار و ادامه دادن در مواقعی را که اوضاع سخت و دشوار میشود، داشته باشند!
دانشآموزان باید به تواناییهای خود اطمینان داشته باشند و هوش و استعداد خود را پذیرفته و به آن احترام بگذارند. گاهی اوقات معلمان، «خودبینی» را که ما به صورت طبیعی میخواهیم از آن اجتناب کنیم، با غرور سالم به تواناییهای خود، که عنصری ضروری برای عزت نفس است، اشتباه میگیرند. دانشآموزان تیزهوش و بااستعداد باید یاد بگیرند که در مورد تیزهوش بودن خود احساس خوبی داشته باشند.
«سازماندهی» نیز اهمیت دارد. صرفنظر از زمینهای که استعداد فرد در آن است، ظرفیت ساختارمند شدن و ساختارمند ماندن برای موفقیت ضروری است. گانیه تمرکز فکری را به عنوان ظرفیت قطع کردن محرکهای خارجی و ادامه دادن به تکالیف ضروری تا زمان تکمیل آنها تعریف میکند. دانشآموزانی که آموزش برای آنها در سالهای اولیه بهراحتی مهیا شده است، ممکن است فرصت کسب مهارت تمرکز کردن را نداشته باشند.
ث- عوامل اثرگذار محیطی
معلمان بهخوبی به عوامل محیطی دارای اثر مثبت یا منفی بر روند یادگیری آگاه هستند. این عوامل میتواند شامل این موارد باشد:
- محل زندگی و محیطی که کودک در آن زندگی میکند و یاد میگیرد. این عامل میتواند شامل مسائل خانوادگی همچون اندازه و تعداد اعضای خانواده، شرایط اقتصادی خانواده و نگرش خانواده نسبت به تحصیلات یا استعدادهای کودک باشد. با این حال، این موضوع میتواند شامل وجود یا عدم وجود منابع یادگیری هم باشد؛ مثلاً یک دانشآموز بااستعداد در ورزش که در مرکز یک روستای کوچک زندگی میکند ممکن است به آموزش در سطوح پیشرفته دسترسی پیدا نکند.
- افراد ویژه مانند والدین، خواهر و برادر، معلمان، دانشآموزان دیگر، مدیران مدارس و رهبران جامعه، کسانی که رشد استعدادها را تشویق یا دلسرد میکنند یا نسبت به آن خنثی هستند. انفعال، بیتفاوتی یا عدم علاقه به استعدادهای دانشآموز گاه میتواند به اندازه مخالفت فعال، اثر منفی داشته باشد.
- شرایط و امکاناتی که مدرسه برای رشد و تکامل هوش دانشآموز به سمت استعداد ایجاد میکند یا در ایجاد آن ناموفق است یا حتی اخلاق اجتماعی جامعه که میتواند دیکته کند کدام استعدادها ارزشمند است، و در نتیجه، کدام برنامههای پرورش استعداد ایجاد یا تأمین مالی خواهند شد. یک محیط مدرسه حمایتگر نه تنها میتواند احتمال موفقیت تحصیلی کودک را افزایش دهد، بلکه به پرورش یک شخصیت قدرتمند و سالم نیز کمک میكند.
- رویدادهای ویژه در خانواده یا جامعه برای مثال، مرگ یکی از والدین یا فروپاشی خانواده، بردن یک جایزه یا پاداش، آسیب دیدن در اثر یک تصادف یا بیماری، یا پیدا کردن معلم درست در زمان درست، میتواند اثر ویژهای بر سفر یک دانشآموز از تیزهوشی به سمت پرورش استعدادهای درخشان داشته باشد.

ج- شانس
در مدل گانیه، مدرسه و جامعه مسئول هستند دانشآموزانی را که تیزهوش هستند ولی هنوز استعداد آنها محقق نشده است، بیابند و به پرورش و رشد تواناییهای آنها کمک کنند. همچنین وظیفه دارند دانشآموزان با عملکرد بالا را نیز شناسایی کنند و بهبود دهند. برای اینکه این اتفاق بیفتد، مدرسه باید عوامل اثرگذار فردی و محیطی مثبت را شناسایی و برای کمک به فرایند پرورش استعداد آنها را تقویت کند. به همان اندازه، مدرسه باید تلاش کند تا عوامل اثرگذار فردی و محیطی منفی را، که ممکن است مانع پیشرفت دانشآموز به سمت استعدادهایش شوند، حذف کند یا کاهش دهد.
با این حال گانیه به این نکته نیز اشاره میکند که شانس میتواند تأثیر قابل توجهی بر پرورش استعداد داشته باشد. کودکان، بر وضعیت اقتصادی- اجتماعی خانوادهای که در آن بزرگ میشوند، کنترلی ندارند و معمولاً بر نگرش مدرسه خود در مورد آموزش استعدادهای درخشان کنترل کمی دارند. با این وجود، معلمان و مدارس میتوانند «شانس» موفقیت دانشآموز را ارتقا دهند. اگر کاری که یک دانشآموز تیزهوش انجام میدهد، درگیرکننده، جذاب، چالشبرانگیز و متناسب با قابلیتهای او باشد، احتمال افزایش انگیزه و پشتکار در او بیشتر خواهد بود. اگر محیط کلاس درس تشویقکنندۀ استعداد تحصیلی باشد، احتمال کمتری وجود خواهد داشت که دانشآموز تیزهوش مجبور شود قابلیتهای خود را برای پذیرش در میان همسالانش پنهان کند.
ایستگاه تأمل و اقدام
- کدام هوشها و استعدادها توسط دانشآموزان در کلاس و مدرسه شما ارزشمند هستند؟ با توجه به عوامل اثرگذار محیطی مدل گانیه، راههایی را که مدرسه و کلاس شما این هوشها را پرورش میدهد و به استعدادهای بعدی تبدیل میکند، فهرست کنید.
- کدام هوشها و استعدادها در حال حاضر توسط دانشآموزان مدرسه و کلاس شما بیارزش به حساب میآیند؟ چطور محیط کلاس و مدرسه شما میتواند تغییر کند تا اجازه دهد از این قابلیتها بیشتر قدردانی شود؟
- به طور کلی، نگرش مدرسه یا جامعه شما نسبت به هوش یا استعداد چیست؟ آیا این نگرش با توجه به زمینه استعداد متفاوت است؟ آیا این نگرش بسته به موضوع متفاوت است؟ آیا بااستعداد بودن در برخی زمینهها بیشتر از بقیه زمینهها، خوب به حساب میآید؟ اگر این طور است علت آن چیست؟ با توجه به عوامل اثرگذار محیطی مدل افتراقی گانیه، برنامهها، طرحها یا مداخلات دیگری را فهرست کنید که از طریق آن مدرسه شما میتواند به صورت فعالانه رشد تمام استعدادها را تسهیل کند.
سطوح تیزهوشی
معلمان، سطوح و درجات متفاوتی از ناتوانی را در دانشآموزانِ دارای تأخیر رشدی یا معلولیت جسمی تشخیص میدهند. برای مثال، دانشآموزان کمشنوا با درجاتی از اختلال شنوایی خفیف، متوسط و شدید شناخته میشوند. بسیار مهم است که تشخیص دهیم استفاده از این اصطلاح به معنی «برچسب زدن» به دانشآموز نیست، بلکه سطح و نوع مداخله لازم را براساس شدت بیماری تعیین میكند.
تشخیص سطوح متفاوت استعداد، به ویژه در میان بزرگسالان نسبتاً ساده است. دنیایی از تفاوت میان استعداد بازی یک بازیکن گلف «خوب» که فقط در آخر هفتهها گلف بازی میکند، با یک گلفباز در یک باشگاه حرفهای یا تایگر وودز[5] (قهرمان گلف جهان) وجود دارد! به طور مشابه، میتوانیم تفاوت بسیار زیادی میان موفقیت و دستاورد سه کتابخوان بااستعداد، مکس، دنگ و پائولا مشاهده کنیم. تمام آنها در سال سوم در مدرسه محلی خود درس میخوانند. با این حال، سن خواندن مکس برابر 10 است. دنگ کتابهای مورد علاقه دانشآموزان سال ششم و هفتم را میخواند و پائولا از خواندن رمانهای پررمز و راز آگاتا کریستی لذت میبرد. خانم ساموئلز، کتابدار مدرسه، شروع به آوردن کتاب از خانه کرد تا استعداد غیرمعمول پائولا را تغذیه کند. او میگوید پائولا یکی از بهترین دانشآموزانی است که تا به حال دیده است.
با این وجود، توجه به این موضوع اهمیت دارد که ما قادر به مشاهده تفاوت مطالعه میان مکس و دنگ و پائولا هستیم؛ زیرا به این سه دانشآموز اجازه داده شده تا هوش خود برای خواندن را تبدیل به استعداد کنند. اگر معلمشان آنها را محدود به خواندن کتابهای مربوط به گروه سنی خودشان میکرد، ما احتمالاً از سطح واقعی قابلیت آنها آگاه نمیشدیم.
قوانین کتابخانه در مدرسه شما تا چه اندازه انعطافپذیر است؟ آیا دنگ، در کلاس سوم، میتواند کتابهایی بالاتر از سطح اولیه خواندن و علاقهاش را قرض بگیرد؟ وقتی او در سال اول درس میخواند، کتابهای مورد علاقه کلاس سومیها را میخواند؛ آیا او میتوانست در کتابخانه شما هم آنها را قرض بگیرد؟
بنابراین، تنها شناسایی و تشخیص یک دانشآموز بااستعداد کافی نیست، ما نیاز داریم تا سطح استعداد او و همچنین نوع آن را شناسایی کنیم.
برخی از ویژگیهای شناختی دانشآموزان تیزهوش
یکی از تناقضات تیزهوشی در کودکی آن است که برخی از نشانههای برجسته توانایی بالا، در سالهای اولیۀ پیش از ورود کودک به مدرسه ظاهر میشود. در حالی که والدین از تکامل پیشرفته کودک خود آگاه هستند، معلمان آینده کودک در مقطع زمانی حال حاضر نیستند تا بتوانند این تکامل را بفهمند. گاهی اوقات، وقتی کودک وارد مدرسه میشود و والدین تلاش میکنند تکامل زودرس او را به معلم کودکستان یا پذیرش مدرسه توضیح دهند، معلم نسبت به سخنان آنها بیمیل است. درست است که تمام ویژگیهایی كه در ادامه میآید، در تمام کودکان تیزهوش و بااستعداد ظاهر نمیشود اما وقتی کودکی تعدادی از این ویژگیها را نشان دهد، نشانهای قوی است که آن کودک امكان دارد تیزهوش و بااستعداد باشد:
- توانایی درک و استفاده از سیستم نمادهای انتزاعی زودتر از سن معمول. کودکان تیزهوش میتوانند قبل از ورود به مدرسه و بدون آموزش، حروف و اعداد را در تلویزیون، علائم خیابان و منابع دیگر تشخیص دهند و بخوانند (البته این در نتیجه آموزش والدین او نیست!) اما اگر محیط خانواده نتواند برای کودکان تیزهوش از گروههای محروم، حمایت و تحریک محیط را فراهم کند، این شروع زودهنگام برای آنها ممکن نخواهد شد. این موضوع در فصل 4 (شناخت كمآموزی دانشآموزان تیزهوش) به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت؛
- رشد زودهنگام زبان. بیشتر کودکان تیزهوش در سنی شروع به صحبت با جملات کوتاه میکنند که یک کودک عادی شروع به ارتباط دادن جفت کلمات میکند. اما این اتفاق زمانی میافتد که والدین و اطرافیان کودک به طور منظم و مستقیم با کودک حرف میزنند. همچنین لازم است بدانیم کودکی که زبان دومی میآموزد، ممکن است در این دو زبان توانمندیهای متفاوتی داشته باشد. او احتمالاً تسلط بیشتری روی زبان اول دارد و با اطمینان کمتری زبان دوم را صحبت میکند؛
- رشد زودهنگام حرکتی. بیشتر کودکان تیزهوش زودتر از معمول یاد میگیرند راه بروند و بدوند؛
- رشد زودهنگام بانک واژگان غنی. علاقه به کلمات؛ ظرفیت ایجاد جملات پیچیده؛
- سهولت غیرمعمول در کار با اعداد. ظرفیت درک مفاهیم انتزاعی ریاضی زودتر از سن معمول؛
تارا، پنج ساله، گیج شده بود چون کفشهای ویترین مغازه به جای جفت تکی بودند. «چرا تمام این کفشها تک هستند؟» او این سؤال را پرسید، اما قبل از اینکه مادرش بتواند جواب او را بدهد، ناگهان گفت: «اوه، مامان، یک جفت یعنی دوتا، و یک لنگه نصف جفت است!»
- حافظه استثنایی. بعضی کودکان تیزهوش میتوانند قبل از دو سالگی آهنگها و تبلیغات تلویزیون را از حفظ تکرار کنند.
- سرعت بالای یادگیری. ممکن است به نظر برسد که کودکان تیزهوش با تلاش کمی یاد میگیرند. آنها اغلب میتوانند دانش خود را به صورت غیرمنتظره با شرایط جدید تعمیم دهند.

جنی، دو ساله، بهتازگی مادربزرگ خود را در بیمارستان ملاقات کرده بود. در راه برگشت به خانه، آنها از کنار یک مطب دامپزشکی گذشتند که علامت آن یک گربه خندان و یک سگ با پنجههای پانسمان شده بود. او با خوشحالی گفت: «نگاه کنید، یک بیمارستان برای بچه گربهها و تولهسگها».
- توانایی پرسیدن سؤالات فکری و کنجکاوانه.
پدر توماس سه ساله، برای او قبل از خواب یک داستان میخواند اما ذهن توماس درگیر تماشای آسمان شب از پنجره اتاقش بود. او ناگهان پرسید: «پدر، چرا ماه فقط در شبهایی که آسمان ابری است به پیادهروی میرود؟»
- تکامل زودرس مهارتهای طبقهبندی و جستوجو. علاقه زیاد به دستهبندی کردن دستههای دایناسور، حشرات و گیاهان یا الگوهای اشکال و اعداد.
برخی از ویژگیهای عاطفی- اجتماعی کودکان تیزهوش
اغلب فرض میشود با اینکه دانشآموزان تیزهوش از نظر تحصیلی از همسالان خود تواناتر هستند اما بلوغ اجتماعی و عاطفی آنها نزدیک به همکلاسیهای خود است كه در بسیاری موارد اینگونه نیست. معلمانِ کودکان دوره پیشدبستانی و سالهای اول ابتدایی ممکن است متوجه شوند، کودکانی که از نظر رشد شناختی با تأخیر مواجه هستند، از نظر ویژگیهای اجتماعی- عاطفی نیز بلوغ کمتری داشته باشند. علایق بازی آنها ممکن است بیشتر شبیه کودکان کم سن و سالتر باشد. ممکن است در مقایسه با همسالانشان، خود- محوری کودکی خود را تا سالهای بیشتری حفظ کنند.

مشابه این مسئله درباره کودکان تیزهوش وجود دارد. کودکانی که قابلیت یادگیری آنها رشد سریعتری پیدا کرده است، اغلب از نظر رشد عاطفی و اجتماعی نیز نسبت به همسالان خود رشدیافتهتر هستند. با این حال، این موضوع همواره مشهود نیست. در واقع، شدت عاطفه و حساسیت در برخی کودکان تیزهوش را میتوان بهسادگی با عدم بلوغ عاطفی اشتباه گرفت!
- بعضی از کودکان تیزهوش دارای یک حس غیرمعمول و بسیار رشدیافته انصاف و عدالتجویی هستند. اگر آنها احساس کنند که کودکی نسبت به دیگران رفتار غیرمنصفانه دارد، یا اگر احساس کنند معلم یا فرد بزرگسال دیگری رفتار غیرمنصفانه و نادرستی نسبت به یک همکلاسی دارد، ممکن است بهشدت ناراحت شوند.
وقتی دوستان دیوید، سه ساله، بن و کریگ برای بازی به خانه او آمدند، با دقت آبنباتهایش را به سه دسته تقسیم کرد تا هر کودک سهم برابری داشته باشد. وقتی پسرهای دیگر آبنباتهای سهم دیگری را برمیداشتند او بهشدت ناراحت میشد. دیوید این موضوع را درک نمیکرد که بن و کریگ هیچ فهمی از برابری و تعداد ندارند، او فکر میکرد آنها تقلب میکنند.
تامارا، هفتساله، خیلی مراقب جوسی و بچههای دیگر در کلاس بود. بعد از اینکه خانم ویلکی، جوسی را به خاطر بدرفتاری مؤاخذه نمود، تامارا کمی با خانم ویلکی صحبت کرد و گفت که دو تا از دخترها، از جمله خودِ او، در آن کار بد مشارکت داشتند. به نظر او عادلانه نبود که تنها یک کودک تنبیه شود.
- شدت[6] عاطفی. کودکان تیزهوش در مقایسه با همسالان خود، واکنشهای عاطفی را به طور عمیقتری تجربه میکنند. شادی میتواند لذتبخشتر و غم میتواند ناراحتکنندهتر باشد. فروپاشی یک دوستی یا مرگ حیوان خانگی میتواند موجب پریشانی و ناراحتی عمیق شود. گاهی اوقات دیگر همکلاسیهای آنها میتوانند این حساسیت را به بازی بگیرند تا واکنش همکلاسی خود را برانگیزند. این موضوع برای معلمان مهم است که واکنش بیش از حد عاطفی لزوماً نشاندهنده عدم بلوغ نیست.
- کودکان تیزهوش اغلب به بازیهایی علاقهمند هستند که شبیه بازی بچههای بزرگتر است. آنها زودتر از همسالان خود شروع به لذت بردن از بازیهای ساختارمند و مبتنی بر قواعد خاص میکنند. وقتی کودک تیزهوش قواعد بازی مورد علاقه خود را به همکلاسیهایی که هنوز از انجام بازیهای بدون قاعده شاد هستند، توضیح میدهد، اغلب دچار مشكل میشود!
- کودکان تیزهوش دوستی با کودکان کمی بزرگتر را ترجیح میدهند. تکامل فکری پیشرفته، بازیها و کتابهای مورد علاقه و بلوغ عاطفی نسبی آنها ممکن است موجب شود که آنها بهدنبال دوستی با کودکان بزرگتر و در مراحل رشد مشابه باشند.
مونا در چهار سالگی خواندن را یاد گرفت. حالا هشت ساله است و علاقهمند به محافظت از محیطزیست است. او با دوستش سارا که در کلاس پنجم درس میخواند، در مورد گونههای حیوانی در خطر انقراض مطالعه میکند و برای مسئولان حفظ محیطزیست نامه مینویسد.
- پژوهشی در استرالیا نشان داد که کودکان تیزهوش دارای مفاهیم و انتظارات متفاوتی از دوستی نسبت به همسالان خود هستند. کودکان تیزهوش 6 و 7 ساله از نظر تحصیلی ممکن است بهدنبال دوستی با تفکرات و احساسات مشابه باشند، در حالی که همسالان آنها تنها به دنبال یک همبازی هستند.
- بسیاری از کودکان تیزهوش ظرفیت زیادی برای همدردی با احساسات دیگران و حتی با کودکان بزرگتر و بزرگسالان دارند. آنها گاهی میتوانند در روابط خود بسیار حساس و باهوش باشند.
وقتی مادر سارا، شش ساله، به آرامی به او گفت که والدین دوستش سوزان قرار است از هم جدا شوند، او بسیار ناراحت شد. مادر سارا با عجله به او اطمینان داد که این اتفاق برای خانواده آنها نخواهد افتاد، اما این چیزی نبود که سارا را ناراحت کرد. او گفت: «سوزان فکر میکند که پدرش دیگر او را دوست ندارد. مادر سوزان باید این موضوع را مثل زمانی که شما به من میگویید به سوزان توضیح میداد».
- گاهی اوقات کودکان تیزهوش بسیار سرخورده و دلسرد میشوند؛ چون نقص هماهنگی حرکتی به آنها اجازه نمیدهد اثر هنری یا نوشتهای را در سطحی که در تخیلات خود تصور میکنند، ایجاد كنند.
الکسا، چند روز بعد از تولد پنج سالگی خود، پنج نامهای را که تلاش کرده بود برای تشکر به مادربزرگ عزیزش بنویسد، پاره کرد. نامههای او آنطور که میخواست، نمیشد. در آخر مادرش از او پرسید که کدام موضوع برای او اهمیت بیشتری دارد؛ اینکه الکسا از نامهای که نوشته خشنود باشد یا مادربزرگ از دریافت یک نامه خوشحال شود. الکسا با بیمیلی منظور مادر را فهمید.
- برخی کودکان تیزهوش حس شوخطبعی غیرمعمول و بالندهتری دارند. در سالهای اولیه کودکی، طنز برای اغلب کودکان بهشدت بصری است مانند تماشای یک دلقک با حرکات خندهدار. با این حال بعضی کودکان زودتر از بقیه به سمت مرحله بعدی که طنز به صورت کلامی است، حرکت میکنند. بازی با واژگان، معما و چیستان مورد علاقه آنها قرار میگیرد. این امر گاهی میتواند روش مؤثری برای شناسایی کودک تیزهوش باشد. یک کودک 6 یا 7 ساله که در تلاش برای پنهان کردن تواناییهای خود به خاطر پذیرش در میان همسالان است، گاهی این استتار را با عکسالعمل نشان دادن به شوخی معلم، که بالاتر از سن معمول است، میشکند.
ایستگاه تأمل و اقدام
در اینجا چهار نمونه کوچک از دانشآموزانی که ممکن است در کلاس شما باشند، آوردهایم: آدام، بلا، کارلا، دارن؛ نظر شما در مورد سطح توانایی آنها چیست؟ با توجه به آنچه در این فصل آموختید، آیا به نظر شما آنها تواناییهای بالایی دارند؟ اگر بله، با توجه به اصطلاحات گانیه، آیا آنها تیزهوش هستند یا بااستعداد؟
آدام شش ماه پیش به مدرسه رفت. او هنوز قادر به خواندن نیست و علاقه کمی به آنچه که در کلاس اتفاق میافتد، نشان میدهد. او در میان سایر بچهها بهخصوص پسرها محبوب است. او دونده بسیار چابک و سریعی است و از انجام دوی سرعت در زنگهای تفریح و ناهار، که همواره در آن حتی در مسابقه با کودکان کلاسهای بالاتر برنده است، لذت میبرد.
بلا، دانشآموز کلاس دوم، در کلاس بسیار ساکت است. حرف کشیدن از او کار سختی است. بهندرت صحبت میکند و به نظر میرسد تنها به اندازه نیاز کاری را انجام دهد. به نظر نمیرسد ارتباط خوبی با دیگران داشته باشد اما در زنگ تفریح و ناهار با هر کسی که در حیاط یا محوطه بازی باشد صحبت میکند.
کارلا، در تحصیل از هر لحاظ خوب است. او در موضوعات مبتنی بر زبان و ریاضی قوی است. شما قطعاً او را در چارک بالای کلاس خود قرار خواهید داد. با این وجود، به نظر نمیرسد دارای قابلیتهای استثنایی یک کودک تیزهوش باشد. او تواناییهای بالایی دارد اما جرقهای از تیزهوش بودن خود نشان نمیدهد.
دارن در کلاس دوم از نظر تحصیلی مشکل دارد و پشتیبانی تحصیلی دریافت میکند. در اوایل سال واقعاً تلاش زیادی کرد و کمی پیشرفت نمود، اما به نظر میرسد که حالا تلاش خود را متوقف کرده است. مادر دارن و همکاران شما که در دو سال گذشته به او درس دادهاند، میگویند این موضوع برای او عادی شده است.
* * *
- در حوزه حسی گانیه، آدام قطعاً بااستعداد محسوب میشود. توانایی او در سریع و خوب دویدن تبدیل به عملکرد قوی شده است. ما میتوانیم استعداد او را تشخیص دهیم؛ زیرا کاملاً مشهود است. حتی میتوانیم آن را به صورت عملی اندازه بگیریم؛ میتوانیم با یک کُرنومتر زمان عملکرد او را حساب کنیم و آن را با عملکرد همسالان و دانشآموزان بزرگتر مقایسه کنیم. محبوبیت آدام احتمالاً مرتبط با این واقعیت است که او در این حوزه استعدادی، عملکرد بسیار خوبی دارد که به نظر همسالانش ارزشمند است؛ بهخصوص آنکه او میتواند پسران بزرگتر را هم شکست بدهد! او به پنهان کردن هوش خود نیازی ندارد، برای همین بهآسانی آن را به شکل یک استعداد رشد داده است. به نظر نمیرسد نشانۀ قدرتمندی در این مرحله وجود داشته باشد که آدام از نظر تحصیلی هم تیزهوش است، اما ماههای اول مدرسه یک مرحله گذار است. ما نیاز داریم تا از او به خاطر استعدادش در دویدن تمجید و پرورش آتی این استعداد را تسهیل کنیم. باید مراقب باشیم که فکر نکنیم این هوش شناخته شده، تنها هوش اوست؛ ممکن است او بیش از یک هوش خدادادی داشته باشد.
معلم بلا، خانم جونز، یک بار میگفت: «گاهی حضور او در کلاس فراموش میشود»، و این بخشی از مشکل است. به نظر میرسد او خوشحال است که در پشت صحنه با دیگران تعامل داشته باشد. تا وقتی که قضاوت براساس ظاهر او را متوقف نکنیم، بهسادگی تصویری را که او از خود ترسیم میکند، میپذیریم. برخی از دانشآموزان باهوش احتیاط میکنند؛ چون نمیخواهند همکلاسیهایشان آنها را خشمگین کنند یا دست بیندازند. آیا به همین خاطر است که بلا به دنبال حمایت معلم در زنگهای تفریح و ناهار است؟ یا شاید او بهدنبال فردی است که با او در مورد چیزهایی صحبت کند که همکلاسیهایش به آن علاقهای ندارند؟
کارلا حداقل در دو زمینه هوش ویژهای را نشان میدهد. اگر او در چارک بالای کلاس قرار دارد، آیا میتواند در 10 درصد بالای کلاس هم قرار بگیرد؟ ما نباید کودکان تیزهوش را تنها اقلیت استثنایی بدانیم. آیا مدرسه استعداد او در خواندن و ریاضی را با آزمونهای عملکرد تحصیلی استانداردشده ارزیابی کرده است؟ اگر قابلیتهای او بسیار فراتر از سطحی است که در حال حاضر به خاطر کار کردن در آن تشویق میشود، شاید به همین دلیل باشد که جرقههایی از تیزهوشی در او دیده نمیشود!
- به نظر میرسد دارن قطعاً دارای مشکلات یادگیری است، آیا او تا به حال ارزیابی شده است تا اطمینان حاصل شود که اختلال یادگیری خاصی ندارد؟ آیا اشتیاق او در شروع سال و بیقیدی بعدی او به معنای آن است که اعتماد به نفس خود را از دست داده است؟ آیا او به صورت ذهنی روی موضوعی بهخوبی کار میکند اما با نوشتن آن مشکل دارد؟
- این کار آسان نیست، مگر نه؟ ارزیابی سطح توانایی یا پتانسیل یک دانشآموز وقتی که اطلاعات بسیار کمی در اختیار دارید و از شما خواسته میشود بدون داشتن اطلاعات عینی، قضاوت ذهنی داشته باشید، کار دشواری است. استعداد آدام به وضوح قابل مشاهده است. در مورد بلا، کارلا و دیوید، ما به اطلاعات واقعی بیشتری نیاز داریم و باید بدانیم چطور این اطلاعات را ارزیابی کنیم. فصل 2 (شناسایی دانشآموزان تیزهوش) در انجام این کار به شما کمک عملی خواهد کرد.
- آیا دیدگاههای شما در مورد مؤلفههای تیزهوشی و استعداد در طول مطالعه این فصل تغییر کرده است؟ اگر بله، چگونه و چرا؟
- در حال حاضر چقدر انتظار دارید تا به یک دانشآموز تیزهوش تدریس کنید؟
در مورد شاگردی فکر کنید که در سالهای گذشته با او روبهرو شدید و حالا معتقدید شاید او تیزهوش بوده است. چه چیزی در مورد این کودک باعث شد اینگونه فکر کنید؟
این مقاله برگرفته شده از: میراكا گروس و همكاران (1397). مدلی برای راهنمایی معلمان در شناسایی و آموزش دانشآموزان مستعد در مدرسه، ترجمه محمد ضیایی موید و همكاران، تهران: موسسه مدارس یادگیرنده مرآت
برای مطالعه بیشتر میتوانید از طریق سایت shop.meraat.ir، این كتاب را تهیه نمایید.
[1]. Value
[2]. این بخش با استفاده از مقالۀ Building gifts into talents: Overview of the DMGT که در سال 2008 توسط گانیه تألیف شده، به روز شده است. وی تا سال (2017) تغییری در مدل خود اعمال نکرده است.
[3]. performance-based
[4]. Senate Select Committee on the Education of Gifted and Talented Children, 1988
[5]. Tiger Woods
[6]. intensity